من در هوای خاطره ام پر کشیده ام ؟ یا به خیال آینه ها سر کشیده ام ؟ این شور و شوق و شعر و شعف کم عجیب نیست مستم ، شراب عشق تو را سر کشیده ام باور نمی کنی که بگویم اگر از آن نقاشی گلی که معطر کشیده ام حتی خیال و خواب چنین دلپذیر نیست، از این حقیقتی که به باور کشیده ام نگذار تا دوباره اسیر قفس شوم حالا که با شکسته پرم ، پر کشیده ام امشب چقدر لطف خدا شاملم شده امشب که چشم قافیه را تر کشیده ام