یک عصر غمگین...

... عصر عجیبی است. دلم برای نوشتن تو این جا که خونه ی عشق منه خیلی تنگ شده بود.بارون نرمی داره می باره و با ضرباهنگ دلنشین خودش به دلم چنگ می زنه.آسمون انگار تو غم شب شدنش داره دست و پا می زنه...یه جور غم سنگینی تو نگاه آسمونه...نمی دونم شده تا حالا گریه ی پنهونیه کسی رو ببینین...حتما دیدین...چقدر تکان دهنده است نه؟

    نمی دونم چرا همیشه آخره اردیبهشت برام درد آوره. چرا وقتی که...اصلا بگذریم...

... در ابعاد این عصر خاموش
من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم.
بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است.
و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیش بینی نمی کرد.
و خاصیت عشق این است.
...


   ... آه تابستان من...مرا دریاب...ای همیشه داغِ مرا دریاب...

زرد و نیلی و بنفش ،

سبز و آبی و کبود ،

با بنفشه ها نشسته ام!

سالهای سال ،

صبح های زود .

·

در کنار چشمه سحر ،

سر نهاده روی شانه های یکدگر ،

گیسوان خیس شان بدست باد ،

چهره ها نهفته در پناه سایه های شرم ،

رنگها شکفته در زلال عطرهای گرم ،

می تراود از سکوت دلپذیرشان ،

بهترین ترانه ،

بهترین سرود .

·

مخمل نگاه این بنفشه ها ،

می برد مرا سبکتر از نسیم ،

از بنفشه زار باغچه ،

تا بنفشه زار چشم تو – که رسته در کنار هم - :

زرد و نیلی و بنفش ،

سبز و آبی و کبود ،

با همان سکوت شرمگین ،

با همان ترانه ها و عطر ها ،

بهترین هرچه بود و هست ،

بهترین هرچه هست و بود !

·

در بنفشه زار چشم تو ،

من ز بهترین بهشت ها گذشته ام

من به بهترین بهارها رسیده ام .

·

ای غم تو همزبان بهترین دقایق حیات من !

لحظه های هستی من از تو پر شده است

آه ...

در تمام روز ،

در تمام شب ،

در تمام هفته ،

در تمام ماه ،

در فضای خانه ، کوچه ، راه ،

در هوا ، زمین ، درخت ، سبزه ، آب ،

در خطوط در هم کتاب ،

در دیار نیلگون خواب .

·

ای جدایی تو بهترین بهانه گریستن ،

بی تو ، من به اوج حسرتی نگفتنی رسیده ام .

ای نوازش تو بهترین امید زیستن ،

در کنار تو ،

من ز اوج لذتی نگفتنی گذشته ام .

·

در بنفشه زار چشم تو ،

برگهای زرد و نیلی و بنفش ،

عطر های سبز و آبی و کبود ،

نغمه های نا شنیده ساز می کنند ،

بهتر از تمام نغمه ها و سازها ،

روی مخمل لطیف گونه هات

غنچه های رنگ رنگ ناز

برگهای تازه تازه باز میکنند

بهتر از تمام رنگها و راز ها !

·

خوب خوب نازنین من !

نام تو ، مرا همیشه مست میکند ،

بهتر از شراب ،

بهتر از تمام شعر های ناب ،

نام تو ، اگرچه بهترین سرود زندگی است،

من تو را به خلوت خدایی خیال خود ،

" بهترین بهترین من " خطاب میکنم ،

بهترین بهترین من!

« فریدون مشیری»